مهدی زارع/
رفتوآمدهای دیپلماتیک جنبش حماس این روزها به شــکل چشــمگیری افزایش یافته اســت. در ادامه این ســفرها در ماه گذشــته یک هیئت دیپلماتیک از حماس به لبنان ســفر کرد و در هفته گذشته هم هیئتی دیگر به ریاســت موسی ابومرزوق، عضو دفتر سیاسی این گروه به مسکو رفت و با مقامات روســیه گفتوگو کرد.
اگرچه خبرگزاری معا، هدف این سفر را «بررسی تحولات آشتی بین گروههای فلسطینی و میانجیگری مصر در این زمینه و...» ذکر کرد، اما ابومرزوق اعلام کرد سفر ارتباطی با پرونده آشتی ملی نداشته است.
در ادامــه همیــن ســفرها روز گذشــته اسماعیل هنیه از سفر هیئتی «بلندپایه» به ریاســت صالح العاروری، معاون رئیس دفتر سیاســی حماس و مؤسســان اصلی گردانهای عزالدین قســام به کشــورمان خبر داد.
العاروری ۱۸ سال در زندانهای رژیم صهیونیســتی بــوده و پس از آزادی به ســوریه تبعید شده. او اکنون در لیست سیاه آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارد و منزلش در رامالله توســط اسرائیل نابود شده اســت.
العاروری از ســال ۲۰۱۷ به عنوان معاون یحیی الســنوار انتخاب شد. هنیه سفر این هیئت به کشورمان را بسیار مهم دانســت و گفت: «مــا منتظر نتایج مهمی از این سفر هستیم».
اما چرا این ســفر برخلاف سفر به روسیه )که گفته شد معمولی و روتین است) برای حماس مهم اســت و حماس چه هدفی را در این سفر دنبال میکند؟ برای پیدا کردن پاســخ این پرسش ابتدا باید پرســید: چــرا این گروه فلســطینی پس از یــک دوره فترت و پشــت کردن بــه محور مقاومت ایــن روزها روابط خود را بــا کشــورهای لبنان، روســیه و ایران گســترش داده اســت؟ رفتار حماس در قبال کشــورهای عربی و جریــان ارتجاع چه تغییری کرده است؟ چرا برخلاف چند سال پیش که ســران حماس با مخالفان ســوریه عکس یــادگاری میگرفتند این روزها رهبران این گروه از مواضع ســوریه حمایت میکنند؟ برای پاسخ به این پرسش ها هم ناگزیریم به مدتی پیش از ایــن برگردیم.
در اواخر ســال ۹۵ بود که خبری از تغییرات جدی و عمده در ساختار مرکزی حماس منتشر شد. از مهمترین این تغییرات ورود یحیی الســنوار و موســی ابومرزوق به ردههای بالایی این گروه بود. یحیی الســنوار یک مبارز شــناخته شــده اســت و ابومرزوق نــگاه بســیار مثبتی نســبت بــه جریان مقاومت دارد.
این، نخســتین اقدام برای پاک کردن عکسهای یادگاری مشــعل و هنیه با مخالفان سوریه بود. از طرفی این جابهجاییها به تغییرات عمده راهبردی در فعالیتهای حماس منجر شــد و تنها یک هدف را دنبال میکرد؛ بهبود بخشیدن به روابط حماس با محور مقاومت پس از تیره شدن این روابط در بحران سوریه.
واقعیت آن اســت که در دو سال گذشته مقامات جدید حماس توانستهاند گروههای قدیمیتــر مثل هنیه و مشــعل را مجاب کنند که آینده مبارزه در فلسطین به جای قطــر و بحرین و مصر در ایــران، لبنان و ســوریه -که محور واقعی ضدصهیونیستی را تشــکیل میدهند- رقــم میخورد، تا جایی کــه محمودالزهــار دو هفته پیش رسماً اعلام کرد: «کاش حماس سوریه را ترک نکرده بود.»
امــا هنوز یک جای کار میلنگد؛ دمشــق حاضر بــه ایجاد روابط دوبــاره با حماس نیســت. در ۲۰خرداد یعنی حدود یک ماه پیش، خبرگزاری رســمی ســوریه (سانا( به نقل از یــک مقام ســوری اعلام کرد«موضع ســوریه دربــاره جنبش حماس موضعی اصولی و ثابت اســت. حماس یک جنبش علیه رژیم صهیونیســتی است، اما بعداً زمانی که این جنبش از تروریســتها در ســوریه حمایــت کــرد و وارد همان طرحی شــد که صهیونیستهای غاصب میخواست، مشخص شد که خون اخوانی در این جنبش غالب است.» این موضعگیــری بار دیگــر آب پاکی را روی دســت حماس ریخت. سوریه رسماً اعــلام کرد مخالــف رژیم صهیونیســتی است، اما همزمان گوشــزد کرد نگاههای سیاسی نشــأت گرفته از ایدئولوژی اخوان المسلمین نمیتواند نماینده مناسبی برای مبارزه با صهیونیستهای غاصب باشد.
با این تفاسیر حماس حالا تنها یک راه برای بازگشــت به دمشــق دارد؛ درخواست از دوستان نزدیک سوریه یعنی لبنان، روسیه و ایران برای میانجیگری بین این کشــور و حماس.
نگفته پیداست در این فهرست ایران، تنها امید واقعی حماس برای خرید بلیت معتبر بازگشت به دمشق است و این همان هدف اصلی ســفر هیئــت بلندپایه فلسطینی به تهران است.
نظر شما